پس از آنکه جواد لاریجانی در سخنانی گفت و گوی تلفنی روحانی و اوباما را برنامه ریزی شده از سوی صهیونیستها نامید روزنامه جمهوری اسلامی در مقاله ای وی را بازنشسته فکری خواند و تاکید کرد گوینده این سخن بسیار سخیف و توهینآمیز باید برای این ادعا دلیل اقامه کند و درصورت عدم توانائی بر اقامه دلیل، باید در برابر قانون، ملت ایران و بالاتر از همه در پیشگاه الهی به خاطر این ادعای بیدلیل خود پاسخگو باشد.
این روزنامه همچنین به لاریجانی تذکر داده است که حافظه تاریخی مردم ممکن است مذاکره با نیک براون انگلیسی و کنار گذاشته شدن از وزارت خارجه را به یاد بیاورند.
اشاره این روزنامه درباره کنار گذاشته شدن از وزارت خارجه به زمان جنگ و نخست وزیری میرحسین موسوی بازمیگردد که در پی ارتباطات مشکوک لاریجانی با نظر نخست وزیری وی از وزارت خارجه کنار گذاشته شد.
متن یادداشت این روزنامه به شرح زیر است:
آقای محمد جواد لاریجانی، پنجشنبه شب در همایش “رابطه با آمریکا” در تالار ابن سینای مشهد مقدس سخنانی به زبان آورد که مجموعهای از مطالب صحیح و ناصحیح بود. اینکه افراد، اظهارنظر کردن درباره مسائل مختلف را حق خود بدانند نه تنها اشکالی ندارد بلکه لازمه یک جامعه اسلامی، انقلابی و پویاست، اما اظهارنظر کنندگان باید توجه داشته باشند که اگر تلاش کنند بداخلاقی و تهمت زدن را جایگزین واقعیتها نمایند، به اعتبار خودشان لطمه وارد خواهند کرد.
براساس گزارش خبرگزاری مهر، آقای محمد جواد لاریجانی در بخشی از سخنان خود گفته است: “تماس تلفنی اوباما و روحانی کار درستی نبود… مذاکره و برقراری رابطه (تلفنی) اوباما و روحانی نقشهای بود که توسط رژیم صهیونیستی به راه انداخته شد و اسرائیل با این اقدام میخواست نشان دهد که رئیسجمهور ما در داخل کشور مورد حمایت نیست و سخنان او در سازمان ملل کاملاً شخصی بوده است.”
اینکه گفتگوی تلفنی اوباما و روحانی کار درستی بود یا نه، موضوعی است که میتواند مورد بحث و حتی نفی و رد و ایراد قرار گیرد، اما اینکه گفته شود “نقشهای بود که توسط رژیم صهیونیستی به راه انداخته شد” از دایره اظهارنظر و نقد خارج است و یک تهمت و حتی اهانت به رئیسجمهور محسوب میشود. از جایگاه و مسئولیت ریاست جمهوری آقای روحانی هم که بگذریم، اصولاً یک مسلمان در حال کار و خدمت به جامعه اسلامی را متهم به فریب خوردن توسط رژیم صهیونیستی ساختن، نه توجیه قانونی دارد، نه توجیه شرعی و نه توجیه سیاسی. گوینده این سخن بسیار سخیف و توهینآمیز باید برای این ادعا دلیل اقامه کند و درصورت عدم توانائی بر اقامه دلیل، باید در برابر قانون، ملت ایران و بالاتر از همه در پیشگاه الهی به خاطر این ادعای بیدلیل خود پاسخگو باشد.
برای چنین ادعای پوچی نه تنها نمیتوان توجیه سیاسی پیدا کرد، حتی عکس آن را به راحتی میتوان درک نمود. خشم شدید سران رژیم صهیونیستی از انتخاب دکتر روحانی به ریاست جمهوری، فریادهای دیوانه وار بنیامین نتانیاهو در سازمان ملل علیه سخنان آقای روحانی، تبلیغات پیوسته و پرحجم رسانههای صهیونیستی علیه رئیس جمهوری اسلامی ایران و سخنانی که نتانیاهو در دیدار خود با اوباما به وی گفت، همه نشان میدهند سران رژیم صهیونیستی و اصولاً صهیونیسم بین الملل از تدابیر دولت روحانی عصبانی هستند و با توسل به ابزارهای مختلف درصدد ناکام ساختن این دولت و به شکست کشاندن تدابیر آن برآمدهاند. نمیگوئیم همین سخن آقای محمد جواد لاریجانی هم بخشی از ابزارهای مورد نظر صهیونیست هاست زیرا مانند آقای محمدجواد اهل اصالت دادن به حدس و گمان نیستم ولی به ایشان و کسانی که همنوا با ایشان این روزها از تریبونهای مختلف از جمله نماز جمعه و رسانه ملی درصدد کارشکنی علیه دولت هستند تذکر مشفقانه میدهیم که اگر به نظام جمهوری اسلامی و ولایت فقیه اعتقاد دارند، از رهبر معظم انقلاب بیاموزند که انتقاد خود به بخشی از عملکرد رئیسجمهور و هیأت همراه وی در سفر نیویورک را اولاً همراه با ابزار اعتماد و حمایت گوشزد کردند و ثانیاً انتقاد خود را با ملایمترین تعبیر بیان نمودند و بهیچوجه سراغ منتسب ساختن این بخش از عملکرد رئیسجمهور به رژیم صهیونیستی نرفتند.
به شخص آقای محمد جواد لاریجانی نیز دو توصیه مهم داریم که امید است به آنها توجهی جدی نمایند.
اول آنکه به تحرکات مشکوک این روزها، که نشان از آغاز یک تلاش همه جانبه از ناحیه شکست خوردگان انتخابات ۲۴ خرداد برای گرفتن انتقام از دکتر روحانی و حامیان وی دارد، توجه نمائید و به این دام خطرناک و بیعاقبت نیافتید.
و دوم آنکه به حافظه تاریخی مردم ایران اعتماد کنید که ماجرای مذاکراه شما با نیک براون انگلیسی، ماجرای کنار گذاشته شدنتان از وزارت خارجه و ماجرای ۸ سال حمایت پرسوز و گدازتان از احمدی نژاد و دلایل آن را به یاد دارند و ممکن است درصورت لزوم آنها را با جزئیات در معرض بازخوانی قرار دهند.
این واقعیتها کاملاً نشان میدهند افرادی از قبیل شما بازنشسته فکری هستید و تلاش هایتان برای ابراز نظرهای بیپشتوانه هیچ مشکلی را حل نخواهد کرد. توصیه ما به شما اینست که در دوران بازنشستگی فکری، حساب خود را از مجموعه بداخلاقان سیاسی که درحال آتشافروزی هستند جدا کنید و به این تلاشهای بیحاصل پایان دهید.
شما اگر خود را صاحب نظر سیاسی میدانید باید این نکته مهم برایتان بسیار قابل تأمل باشد که ۸ سال تلاش همه جانبه افراطیون با در اختیار داشتن امکانات مالی گسترده، ابزارهای رسانهای دولتی و غیردولتی فوقالعاده و حتی بهرهگیری از قوای قهریه نتوانست هدف مورد نظر این جناح فکری را تأمین کند و در انتخابات ۲۴ خرداد، مردم درست عکس آن هدف را محقق ساختند. مطمئن باشید از این پس نیز اگر با همین فرمان به پیش بروید که این روزها شروع کردهاید، باز هم مردم در جهت خلاف خواسته هایتان حرکت خواهند کرد. آیا بهتر نیست قدری به تفکر مشغول شوید و در عملکرد گذشته خود تجدیدنظر کنید؟!