» یک نمونه از تفکری که اقتصاد ایران را گرفتار کرد

مهرگان
 
 
 

یک نمونه از تفکری که اقتصاد ایران را گرفتار کرد

7 اردیبهشت 1393

یک نمونه از تفکری که اقتصاد ایران را گرفتار کرد
پول، علف خرس بود!

عصر ایران؛ سروش بامداد- «درآستانه جام جهانی آلمان در سال 2006 نزد آقای احمدی نژاد رفتیم و گفتیم می خواهیم 300 نفر را با خودمان ببریم و پول لازم داریم.

ایشان نیز به سازمان تربیت بدنی دستور داد یک میلیارد تومان به ما بدهند. من گفتم اگر به سازمان پول بدهید خودش این قدر نیاز دارد که به ما نمی دهد! به جای دیگری دستور بدهید.

آقای احمدی نژاد هم دستور را خطاب به آقای رحیم مشایی نوشت و ما از سازمان میراث فرهنگی و گردشگری یک میلیارد و 14 میلیون تومان گرفتیم. رقم درست همین یک میلیارد و 14 میلیون تومان است و یک میلیارد و 400 میلیون تومان درست نیست. این که می گویند بعضی ها هم در آنجا بلیت های اهدایی را می فروختند نیز به صورت گسترده واقعیت ندارد و تنها چند مورد بود که آنها هم به مکزیکی ها فروختند.»

این سخنان را سردار بازنشسته عزیزالله محمدی رییس پیشین سازمان لیگ برتر فوتبال ایران و عضو سابق هیات رییسه فدراسیون فوتبال در برنامه تلویزیونی «خط قرمز» شبکه دوم سیما در شامگاه جمعه 5 اردیبهشت بر زبان آورد. برنامه ای خوب و صریح با اجرای قابل قبول و اطلاعات شنیدنی مجری جوانی که دیر یا زود حتی می تواند گوی سبقت را از عادل فردوسی پور نیز برباید.

این گفتار البته ورزشی نیست. غرض این است که نوع نگاه رییس جمهور سابق به اموال عمومی و بودجه های ملی را به وضوح نشان می داد. مردی که با شعار صرفه جویی، کاندیدای ریاست جمهوری شده بود و در تبلیغات از مردم می خواست تراکت های سیاه و سفید او را دور نیندازند چون پول تبلیغات ندارند و گفته می شد قابلمه غذای خود را از خانه به دفتر کار می برد یک سال پس از ریاست جمهوری این گونه دست و دل بازی می کرده است.

مشکل اصلی بر سر این نگاه بود که پول داریم و خرج می کنیم و منابع نامحدود است. این نوع برداشت به تفکر غالب بر دولت قبل و شخص رییس جمهور وقت بدل شد. در هر جایی دست می کردند و پول می دادند. حالا که بحث یارانه ها مطرح است خوب است مردم بدانند گاهی از حساب بانک های خصوصی برمی داشتند و یارانه نقدی می پرداختند. ادعای «میل» نمی کنیم و چه بسا بعضا ریالی هم برای خود برنداشته باشند اما آیا اینها نشانه های کوچکی از «حیف» نیست؟

سازمان میراث فرهنگی آیا نمی توانست این یک میلیارد تومان را به بچه هایی بدهد که ایران و میراث فرهنگی ایران را عاشقانه دوست می دارند و بی هیچ انتظاری اخبار حوزه میراث فرهنگی را رصد می کنند و جامعه را در قبال تخریب ها آگاه می سازند؟ همان موقع که این بچه ها وقت خود را صرف مقابله با احداث سد سیوند می کردند تا آسیبی به آرامگاه کورش و پاسارگاد نرسد و از جیب هزینه می کردند سازمان متولی میراث فرهنگی یک میلیارد و 14 میلیون تومان به 300 نفر داده بود تا مسابقات ایران با سه تیم دیگر در جام جهانی را از نزدیک تماشا کنند و بعضی هم در لابی هتل بلیت های اهدای را می فروختند!

یکی نبوده در آن زمان سوال کند این پول بی زبان که با نوع محاسبات میهمان برنامه، ارزشی معادل سه برابر امروز داشته مشمول نظارت نبوده است؟ کسی نباید می پرسیده میراث فرهنگی را با ورزش چه کار؟ نمایندگانی که امروز این قدر حساس شده اند در آن زمان چه می کردند؟ از معاون رییس جمهور که نمی توانستند سوال کنند سوال از خود رییس جمهور هم مستلزم طی تشریفات مختلف بوده است.

ممکن است با اعداد و ارقام رایج شده سال های اخیر یک میلیارد تومان کمک یک دستگاه نامرتبط به 300 نفر که جام جهانی را از نزدیک تماشا کنند کم اهمیت جلوه کند اما اگر نسبت به همان ریخت و پاش حساسیت نشان داده می شد با معضلات امروز رو به رو نبودیم. یکی 70 میلیارد بدهی بر جای گذاشته به جای این که از او توضیح بخواهند کل باشگاه را دارند بی احتساب بدهی ها واگذار می کنند. جالب است که وزیر ورزش کنونی در پاسخ به این سوال که آیا برای تماشای بازی های جام جهانی فوتبال به برزیل می رود گفته است که چون این رفتن ، دردی از ورزش ایران دوا نمی کند ، نخواهد رفت.

مولانا می گوید: «ماهی از سر گنده گردد نی ز دم». بیشترفسادها از راس یک سامانه شروع می شود و به اجزای پایین تر تسری می یابد. حال که آقای عزیزالله محمدی ازعلاقه خود به کاندیداتوری ریاست فدراسیون فوتبال سخن گفته اگردر راستای شفاف سازی اسامی نفرات حاضردر این فهرست نیز منتشرشود خالی از لطف نیست.

هر چند انتقاداتی به نوع مواجهه وزارت ورزش با هزینه کرد باشگاه ها وجود دارد اما حساسیت بر سر اموال عمومی و تغییر نگاه قابل توجه است. باید باور کنیم «پول، علف خرس نیست.»

---

 
برای مشاهده بهتر سایت از مرورگر فایرفاکس ، اُپرا و یا گوگل کروم استفاده نمایید