» فاکتوری برای 1.5 میلیارد دلار گمشده ( طنز )

مهرگان
 
 
 

فاکتوری برای 1.5 میلیارد دلار گمشده ( طنز )

7 اردیبهشت 1393

در خبرها آمده بود که ظاهرا در سالهای آخر دولت فخیمه قبل، مقدار ناچیزی از پول حاصل از فروش نفت به حساب خزانه نرفته است. در همین راستا مواردی به ذهن مان رسید که عرض می شود:

الف) دروغ عرض کردم بفرمایید دروغ است. مگر غیر از این است که همه کارشناسان و اقتصاد دان ها می گویند ما باید اقتصاد کشور را از نفت مستقل کنیم؟ به شخصه اعتقاد دارم هرکس این پول را واریز نکرده، نیتش خیر بوده و اولین گامِ محکم را برداشته است. حالا به جای تشکر روا نیست که به اسنتطاق پرداخته و گامِ بندۀ خدا را نادیده بگیریم.

ب) شروع خبر را مرور کنیم: "دیوان محاسبات با تهیه گزارش مقایسه‌ای تفریغ بودجه سال‌های ۹۰ و ۹۱ ، از تخلف حدود ۱.۵ میلیارد دلاری یکی از زیرمجموعه‌های شرکت ملی نفت ایران در عدم واریز پول فروش نفت ایران پرده برداشت".

باز هم اگر دروغ می گویم بفرمایید دروغ است. اصلاً ضرب و شتم کنید. عزیز من! استاد من! بزرگوار! حساب و کتاب یک بار انجام می شود آن هم در دادگاه عدل الهی. آن هم فقط در روز جزا؛ یوم الحساب. دیگر هر روز حساب کشیدن و عدد بازی چه صیغه ای است؟ شمام داستان را تمام کنید، آن بندۀ خدا یا بندگان خدا، خودشان می دانند چه جوابی آماده کنند برای آن روز.

ج) اصلا تکیه برای جای بزرگان نتوان زد به گزاف. من از شما یک سوال دارم. به جز آن داستان سه هزار میلیارد تومان که حقیقتا از نظر من وهم آلود است و جای بسی شک و شبهه دارد، چندبار در طول عمرتان از چنین عددهایی استفاده کردید؟ ۱.۵ میلیار دلار یعنی به عبارتی ۱.۵۰۰.۰۰۰.۰۰۰ دلار که با نرخ مرجع چهار راه استانبول و با تخفیفی اندک به علت خرید عمده، می شود ۴.۵۰۰.۰۰۰.۰۰۰.۰۰۰ تومان. آقا از پنج هزار تومان ده هزار تومان حرف بزنید. فوقش از آن چهل و پنج هزار و خورده ای یارانه حرف بزنید که انصراف دادیم رفت. این اعداد در ماشین حساب ما هم نمی گنجد. بچه هم که بودیم عدد زیاد برای ما هزار و ده هزار بود. یادش بخیر پدر و مادر هم که می خواستند مبالغه کنند، فوقش می گفتند ده هزار بار گفتم فلان کار را نکن، فلان جا نرو. برای حفظ روحیۀ بدنه جامعه هم که شده، از این عددها نگویید.

د) برای آخرتتان عرض می کنم؛ غیبت نکنید. اگر بنده ای از بندگان خدا چنین کرد، حتما فکر فرار را هم کرده، شما خون خودتان را کثیف نکنید. از این اعداد که چیزی عاید ما نخواهد شد، حداقل پشت آنکه رفته حرف نزنید. تهمت هم نباشد، غیبت است. نکنید آقا! گناه بقیه را نشویید.

ه) اخلاقاً هم فشار آوردن کار خوبی نیست. بلکه طرف شیطان در جلدش رفته خطایی کرده. شاید ندارد پس بدهد. حالا می خواهید زندانش کنید؟ آنوقت پس فردا می گویند میراث دولت دهم برای دولت فعلی، آب و نان دادن به زندانیان مختلس است. اگر می دانید ندارد، فشار نیاورید آقا! اخلاقی نیست.

و) همین جا فی المجلس تمام این ۱.۵ میلیار دلار را برای شما فاکتور می کنم تا متوجه شوید مملکت گردانی که با دست خالی نمی شود!

۱- ایجاد شایسته سالاری به نحوی که عامۀ مردم به صورتی خودجوش توانایی شناخت شایستگی و شایسته ها را پیدا کنند و در رای گیری ها دچار استرس و شک نشوند. (یک میلیون به ازای هر رای)
توضیح: این مورد بارها خرج برداشته و در وهلۀ نخست از تنخواه موجود در شهرداری تهران استفاده شد. بعدها دست به تنخواه نخورد و پیش فاکتور کفایت می کرد.

۲- سفرهای استانی، شهری، شهرستانی، دهیاری، بخشداری، ده کوره ها، مناطق محروم، مناطق خیلی محروم، مناطق خیلی خیلی محروم. (نصف هزینه جاری هر استان)
توضیح: دلارهای بسیاری به حق، خرج پیدا کردن و بعضا تولید افراد بسیار محروم اعم از افراد مسن یا کودکان بی سرپرست شد که قبل از حضور رئیس دولت از هیچ یک از نعمات الهی برخوردار نبودند و البته بعد از دیدار رئیس دولت، تنها از نعمت داشتن خاطره از ایشان بهره مند گشتند.

۳-سفرهای خارجی به سازمان ملل با اهل و عیال و دوستان و اهل و عیالِ دوستان. (هر نفر ۵۰ میلیون، افرادی که قد آنان زیر پیش خوان است نیم بها)
توضیح: واقعا توقع توضیح دارید؟ حتما لازم بوده است!

۴- گل و شیرینی برای خانوادۀ بانوی وجیهه کاترین اشتون. (۱۰۰ دلار)
توضیح: در راستای حل غیر دیپلماتیکِ معضلات دیپلماتیک.

۵- برگزاری کلاس های زبان. (ترمی ۵۰۰ هزار تومان)
توضیح: جهت برقراری ارتباط های اولیه با انسانها در سازمانهای نفتی بزرگ لازم بود. قبلا یک نفر اهمال کرده بود، خبر بد شنید و آبرویش بعدها رفت.

۶- انگشتر جواهر نشان به عنوان "نشون" برای خودِ بانو کاترین اشتون. (۱۰ میلیون تومان)
توضیح: رسم است.

۷- جمع آوری خس و خاشاک از سطح خیابانها. (هزینه مادی و معنوی: زیاد)
توضیح: زیباسازی فقط!

۸- دادن تنخواه به جواد شمقدری. (۲۵ میلیون دلار)
توضیح: ایشان از بابت اینکه به مسئولان اسکار زیر میزی داده بودند تا اسکار را به اصغر آقا فرهای بدهند، نتوانستند فاکتور بیاورند. ولی اسکار که دیده شد به آقای شمقدری اطمینان کردیم.

۹- خنچه عقد برای آن موضوع. (هزار دلار)
توضیح: ندارد.

۱۰- دادن تنخواه و حقوق مکفی به قاضی مرتضوی. (۷۵ میلیون تا ۲۰۰ هزار تومان)
توضیح: هم در حال بازنشستگی بود، هم جریمه های سنگین برایش بریده بودند.

۱۱- عاقد. (۱۰۰ دلار)
توضیح: برای همان سیاست خارجی بیشتر.

۱۲- تولید بازی های رایانه ای داخلی اعم از "فتنه رو بگیر" و ... (۱۳.۵ میلیون دلار)
توضیح: مساله امنیتی است، لطفا سوال نکنید.

۱۳- سالن و تالار و شام و ماشین عروس و شعبده بازی برای جشن و ... (۵۰ هزار دلار)
توضیح: ظاهرا ازدواج واقعا خرج بردار است.

۱۴- فیلم برداری از اخوی لاریجانی ها. (۲۰ میلیون دلار)
توضیح: هزینه اش از آنچه فکر می کردید بیشتر است.

۱۵- مهریه خانم اشتون. (۱ میلیارد دلار)
توضیح: عندالمطالبه بود!

۱۶- کارهای مطبوعاتی. (۱ دلار)
توضیح: برای امثال من که رگ گردنشان نیاز به تنظیم باد دارد.

۱۷- هزینه نقاشی و رنگ آمیزی لوگوی دانشگاه خودشان. (هرچه ماند)
توضیح: از کنار این هزینه فرهنگی، هنری، بنای خود دانشگاه ۵۰ درصد رشد فیزیک داشته است.

محمدرضا سراج زاده، 6 اردیبهشت 1393

---

 
برای مشاهده بهتر سایت از مرورگر فایرفاکس ، اُپرا و یا گوگل کروم استفاده نمایید