حضرت علی (ع) تنها زمانی حاکم شدند که مردم آمدند و خواستند، ایشان کاری با انسانها میکرد که شب قدر میکند یعنی همان کاری که در قرآن آمده است:«کل یعمل علی شاکلته» عمل همه انسانها با شکلی که خود یا رهبرانشان درست کردند، تطبیق میکند
آیت الله هاشمی رفسنجانی در گفتاری پیرامون شبهای قدر به بررسی موضوع تاریخی چگونگی پذیرش حاکمیت بر مردم توسط حضرت علی(ع) پرداخت.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی آیت الله هاشمی رفسنجانی، در بخش هایی از این گفتار آمده است:
یک تصور این است که خداوند چیزی را برای ما تقدیر میکند و آن برای ما پیش میآید. عیبی ندارد و در مواردی این گونه است. اما میتوان معنایی درست کرد که با الفاظ و مبانی ما و هم با اختیار انسان همخوانی داشته باشد و همه جوانب را ببیند و آن، این است که به خاطر شرایطی که از لحاظ روحی، زمانی و مکانی برای ما فراهم میشود، آن شب خود را اصلاح میکنیم و تبدیل به انسانی میشویم که خالی از عیب و با اراده و نشاط جدید برای سال آینده وارد صحنه میشود. پس تقدیر و برنامهریزی میشود، ولی در وجود خودمان است. یعنی نرمافزاری در وجود خودمان خلق میکنیم که در طول یکسال در زندگی ما کار میکند و اثر دارد. اگر با این تفسیر به شب قدر نگاه کنیم، شخصیتهایی مثل حضرت علی(ع) مصادیق بزرگ میشوند. چون ما تحت تأثیر ارشادات حضرت علی(ع) و انفاس قدسیة ایشان در زمانی که حضور داشتند و انسانها را تربیت میکردند، به سراغ شب قدر میرویم. یعنی ایشان در طول عمر خود کاری با انسانها میکردند که شب قدر میکند. همان کاری که از قرآن و جاهای دیگر انتظار داریم، حضرت علی(ع) برای پیروانشان خلق و انسانها را تربیت میکردند. بنابراین میتوانیم در کانون مسئله قدر، تقدیر و سرنوشت، رهبری مثل علیابن ابیطالب(ع) را مجسّم کنیم که در پیرامون او انسانهای صالح خلق میشوند و وقتی خودشان نیستند، از انوار ایشان در روایات و نهجالبلاغه و تربیت و بعدها از طریق شاگردانشان به تدریج به ما میرسد، در زندگی انتخاب میکنیم و الگو قرار میدهیم که برای زندگی انسانها تقدیر کننده و سرنوشتساز است. اصولاً این روایات به ما شکل میدهد. در قرآن آمده است: «کل یعمل علی شاکلته» عمل همه انسانها با شکلی که خودشان یا رهبران و معلمانشان برایشان درست کردند، تطبیق میکند. اگر این را معنا کنیم، حضرت علی(ع) یکی از کانونهای قدرساز است.
از دید ما مسئله اینگونه است که پیامبر اکرم(ص) جامعه منظم مدینه را ساختند و عروج کردند و امت اسلامی یک جامعه منظم را با اصول مرتب در شرایط مناسب تحویل گرفتند. در چنین شرایط میراث خوار زیادی پیدا میشود. در همه انقلابها اینگونه است. آن وضع برای حضرت علی(ع) پیش آمد که مظلوم شدند. کاری را ایشان میبایست ادامه دهند، دیگران خواستند ادامه دهند و ایشان را منزوی کردند. فکر میکنم چند سالی که منزوی بودند، از لحاظ شخصی برایشان راحتتر بود. یعنی تا موقعی که مسؤولیت پذیرفت. موقعی سراغ حضرتعلی(ع) رفتند که به بنبست رسیدند. یعنی شرایط بهگونهای شد که مردم مصر، مکه، مدینه و جاهای دیگر بر خلیفه وقت شوریدند و آن شرایط برای آن خلیفه پیش آمد و به در خانه حضرت علی(ع) آمدند. ایشان اگرچه محق بودند، ولی میدیدند که چه اتفاقاتی میافتد! با شرایطی که درست شده بود و سالها از مبدا وحی فاصله گرفته بودند، ایشان میبایست از نو شروع میکردند. لذا یکی از اولین خطبهها که فکر میکنم خطبه شانزدهم باشد، تعبیری دارد و میفرماید: «قدعادت کهیئتها یوم بعث الله نبیّکم» بار دیگر همانند روزگاری که خداوند، پیامبرتان را مبعوث داشت، در معرض آزمایش واقع شدهاید.
همه مشکلاتی که پیامبر(ص) تحمل کرد و جامعه را آنگونه تحویل داد. یکی از خطبههای نهجالبلاغه اینگونه شروع میشود. ایشان با آن همه مشکلاتی که در اداره حکومت بود، شروع کرد. رقبای فراوانی خلق شده بود. از پیش معین شده و پیامبر(ص) به ایشان گفته بود و خود ایشان هم میدانستند که سه گروه قاسطین، ناکثین و مارقین علاوه بر مشکلات فراوان داخلی در مقابل ایشان صفبندی خواهند کرد. این گروهها سه جنگ بزرگ را بر ایشان تحمیل کردند که حقیقتاً دوره سختی برای علیابن ابیطالب(ع) بود. ایشان میخواست هم دوباره الگویی از جامعه اسلامی ارائه دهد و هم میبایست جنگهای داخلی کند. جنگهای خارجی برای حضرت علی(ع) مشکل نبود. ولی وقتی مسلمانان در مقابل هم قرار بگیرند، بسیار سخت است که میتوان از کلمات ایشان فهمید. فکر میکنم مظلومانهترین قطعه زندگی علیابن ابیطالب(ع) از مکه تا مدینه همین دورهای بود که در کوفه به صورت ظاهر خلیفه و حاکم بودند و این مسایل پیش میآمد. بعضیها تفسیر میکنند که عبارت «فزت برب الکعبه» به معنای راحتی است. یعنی راحت شدم. شاید معنایش همین باشد.