» گرگ ها فرمانروایی می کنند

مهرگان
 
 
 

گرگ ها فرمانروایی می کنند

22 اردیبهشت 1391

گفت دانایی که: گرگی خیره سر ... هست پنهان در نهاد هر بشر! // لاجرم جاری ست پیکاری سترگ ... روز و شب، ما بین این انسان و گرگ // زور بازو چاره این گرگ نیست ... صاحب اندیشه داند چاره چیست // ای بسا انسان رنجور پریش ... سخت پیچیده گلوی گرگ خویش // وی بسا زور آفرین مرد دلیر ... هست در چنگال گرگ خود اسیر // هر که گرگش را در اندازد به خاک ... رفته رفته می شود انسان پاک // و آن که از گرگش خورد هر دم شکست ... گر چه انسان می نمایند، گرگ هست! // و آن که با گرگش مدارا می کند ... خلق و خوی گرگ پیدا می کند // در جوانی جان گرگت را بگیر! ... وای اگر این گرگ گردد با تو پیر // روز پیری، گر که باشی همچو شیر ... ناتوانی در مصاف گرگ پیر // مردمان گر یکدگر را می درند ... گرگ هاشان رهنما و رهبرند // این که انسان هست این سان دردمند ... گرگ ها فرمانروایی می کنند // و آن ستمکاران که با هم محرم اند ... گرگ هاشان آشنایان هم اند // گرگ ها همراه و انسان ها غریب ... با که باید گفت این حال عجیب؟


---

 
برای مشاهده بهتر سایت از مرورگر فایرفاکس ، اُپرا و یا گوگل کروم استفاده نمایید