» امام خمینی و برخورد با شیادان و ریاکاران

مهرگان
 
 
 

امام خمینی و برخورد با شیادان و ریاکاران

13 مهر 1391

امام خمینی و برخورد با شیادان و ریاکاران


عبدالرحیم اباذری امام خمینی و برخورد با شیادان و ریاکاران

اوایل دهه پنجاه، دوران ستمشاهی که مبارزات به اصطلاح ضد امپریالیستی سازمان مجاهدین خلق همه ی گروه ها وتشکل های اسلامی را تحت شعاع قرار داده بود، حتی برخی حوزویان، بخصوص طلاب جوان مجذوب مبارزات و ساده زیستی آنان قرار گرفته بودند. از طرفی هم چون مجاهدین مرتب از تفسیر قرآن ونهج البلاغه وعمل به آن دو سخن می گفتند، دیگر جایی برای شک وتردید باقی نمی گذاشت وهمه انقلابیون را به حمایت از آنها وا می داشت.

اما وقتی نماینده سازمان در نجف به محضر حضرت امام رسید، ایشان حدود 7ساعت در طول بیست و سه روز با وی به گفتگو نشست، با دقت به حرف هایش گوش داد. آثار و جزوات آنها را مطالعه کرد ودر همان اوایل به نفاق ، فریب کاری وفیلم بازی مجاهدین پی برد .



خود امام در این مورد می فرماید:
«من در نجف بودم اینها(به خیال خودشان)آمده بودند که من را گول بزنند...بعضی از این آقایان(مجاهدین) که ادعای اسلامی می کنند. من فرصت دادم که او حرف هایش را بزند.آن به خیال خودش که حالا من را می خواهد اغفال کند، مع الاسف. من گوش کردم به حرف های اینها که ببینم اینها چه می گویند.تمام حرف هایشان هم از قرآن ونهج البلاغه بود، تمام حرف ها. من (ناگهان)به یاد یک قصه ای افتادم که مرحوم سید عبدالحمید همدانی داشته است. نقل می کنند یک یهودی آمده بود، پیش ایشان مسلمان شده بود. بعد از چند وقتی، ایشان دیده بود ، اوخیلی مسلمان شده! خواسته بودش، گفته بود:تو مرا می شناسی؟ گفت:بلی، شما از علمایید.می دانید که من مثلا اولاد پیغمبر هستم ؟ می دانید که من پدرانم مسلمان بودند؟ این همه چه ، چه، حالا هم عالم هستم در این جمعیت؟ بله همه اینها را می دانم.(بعد گفته بود)خودت را هم می شناسی؟بلی یهودی زاده ام، همه پدرهایت یهودی بودند؟ خودت هم یهودی بودی وتازه مسلمان شدی؟ حالا من یک معمایی پیشم هست، واو این است که چطور تو از من بیشتر مسلمان شدی؟ چه شده است که تو اظهار اسلامت بیشتر از آنی است که ما هستیم؟ شنیدم بعد مردک رفته ودیگر ایشان را کسی ندیدند.معلوم شد حیله ای بود برای کارهایی! از این حیله ها هست، من دیدم که این(عضو مجاهدین)خیلی مسلمان شده وتمام حرفش از اسلام ونهج البلاغه وفلان...»

معروف است چند نفر ازعلما، نامه ای به امام نوشتند و بعضی دیگر پیام شفاهی دادند که ایشان از مجاهدین حمایت مالی ومعنوی کند. اما امام نپذیرفت و فرموده بود : من باید بیشتر تحقیق کنم. بنا به نقلی فرموده بود: اینها هیچ اعتقادی به قرآن و نهج البلاغه ندارند و فقط این امور را برای رسیدن به اهداف وآرمان های مادی خویش وسیله قرار دادند. اینها بیش از این که به این مسائل تعبد داشته باشند ، تمسک دارند.

نمونه دوم، پس از پیروزی انقلاب، چند نفر که ظاهرا از خانواده مشاهیر هم بودند با دفتر امام تماس گرفته ومی گویند که با امام زمان(عج) ارتباط دارند ومی خواهند مطالبی را با امام خمینی در میان بگذارند. حضرت امام طبق معمول اعتنایی نمی کند. اما بعد با اصرارِ برخی سران نظام اجازه می دهد آنها به خدمتشان برسند. وقتی آنها آمدند نشستند، امام آنهارا برانداز کرد و فرمود: پیش از این که شما مطالبتان را مطرح کنید، من چند مشکل دارم .می خواهم وقتی به محضر حضرت رسیدید، مشکل من را با ایشان در میان بگذارید و جواب آن را برایم بیاورید، بعد من در خدمت شما خواهم بود.


اول این مسئله ی فلسفی(ربط حادث به قدیم) برای من حل نشده است، دوم آیا این عکس منسوب به پیامبر صحیح است؟ سوم هم، من یک دفتر شعر گم کردم جای آن را برایم بپرسید و بیاورید.


آنها رفتند، چند روز دیگر ، بدون این که جواب بیاورند دوباره آمدند وهمان خواسته های خود را تکرار کردند. امام که از دکان داری وشیطنت آنها آگاه شده بود به حاج احمد آقا فرمود: بروید به آنها بگویید دست از این شیادی ها بردارند ودیگراجازه ملاقات نداد.آنها رفته و یک نامه فحاشی به امام نوشته و آن را به آیت الله موسوی اردبیلی داده بودند. وقتی آیت الله موسوی آن را با امام در میان گذاشت، امام فرموده بود:اشکالی ندارد به پیامبر هم فحش وناسزا می گفتند، من که چیزی نیستم. در واقع امام فحش وناسزاهای آنان را به جان ودل خرید ولی هرگز تسلیم فریب کاری های آنان نشد.

نمونه سوم، ماجرای دریادار دکتر بهرام افضلی، فرمانده نیروی دریایی اسبق ارتش بود. او ریش بلندی گذاشته و مرتب تظاهر به دینداری وانقلابی می کرد. هر کس او را می دید بی اختیار شیفته ی محاسنش می شد. در سخنرانی ها ادای منبری ها را در می آورد و در آغاز سخن، خطبه عربی می خواند. او گاهی جهت گزارش از وضعیت نیروی دریایی به خدمت امام می رسید ، اما معظم له ، چندان تحویلش نمی گرفت و به حد اقل بسنده می کرد . در عوض به مرحوم سرتیپ قاسمعلی ظهیر نژاد، فرمانده نیروی زمینیِ وقت که چندان ظاهر مذهبی هم نداشت، اما چون صادق و بی ریا بود، عنایت ویژه داشت. حتی به گفته بعضی نزدیکان پس از ارائه گزارش، هنگام رفتنِ ظهیر نژاد ، یکی دو قدم او را بدرقه می کرد. این برای اکثر اعضای دفتر امام یک معما شده بود که چرا امام چنین می کند؟


یک روز همه ی فرماندهان دسته جمعی آمده بودند و قرار شد ناخدا افضلی از طرف همه صحبت کند، شاید به خاطر همان ظاهر بزک کرده و مذهبیش بود. او بازهم سخنش را با خطبه عربی شروع کرد، بعد هم دعای فرج(اللهم کن لولیک...)را نیز اضافه نمود.در اینجا سرتیب ظهیر نژاد سخن او را قطع کرد و اندکی با عتاب گفت: آقای افضلی چکار می کنی؟ مگر با عوام الناس حرف می زنی؟در محضرآقا هستیم زود باش گزارشت را بده تمام کن و وقت آقا را بیش از این نگیر!

در این لحظه امام نیم نگاهی به ظهیر نژاد انداخت وبه نشان تایید ، لبخند ملایمی بر لبان جاری ساخت.اما در این مرحله نیز آن معما برای خیلی ها روشن نشد. تا این که بعد از مدتی در اردیبهشت ماه 1362 خبر رسید که ناخدا دکتر بهرام افضلی به اتهام همکاری با حزب توده وجاسوسی دستگیر شد ودر چند روز آینده محاکمه خواهد شد. اینجا بود که صداقت و بی ریایی قاسمعلی ظهیر نژاد و ریا و فریب کاری افضلی، یک جا بر همگان آشکار گردیدو معلوم شدآنچه را که خیلی ها در آیینه نمی توانند ببینند، امام در خشت خام می دید.

مردم مسلمان ایران در طول یک قرن اخیر ازریا پیشگان، شیادان وفریب کاران مختلفی صدمات بسیاری متحمل شدند.یک وقتی رضا خان آمد و با ریاکاری وبا شعارهای به ظاهر ارزشی همچون:«مبارزه با فساد اداری»، «نفی هر گونه اشرافی گری»، «دفاع از طبقه ی دهقانان ورعایا» وباشرکت در« مراسم عزاداری و شمع گردانی در شب های شام غریبان» و...مردم را فریب داد. اگر چه در پشت پرده اورا انگلیسی ها آوردند، اما ملت هم واقعا تحت تاثیر شعارهای او واقع شد و رضا خان را به عنوان«منجی مُلک و ملت» پذیرفت. تا جایی که آیت الله مدرس هر چه فریاد بر آورد که این یک شیاد است و دروغ می گوید کسی گوش شنوایی نداشت. در نهایت او و پسرش حدود شصت سال در این کشور حکومت کردند وسرمایه مادی و معنوی این ملک وملت را به غارت بردند.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی اگر چه مردم هوشیار و بیدار شده بودند، اما باز هم غفلتِ آنان باعث شد این بار از مسعود رجوی و ابوالحسن بنی صدر بازی بخورند. البته در این میان نقش بعضی خواص مدعی بصیرت هم بی تاثیر نبود. بنی صدر مرتب از«اقتصاد توحیدی ومبارزه با فاصله های طبقاتی» سخن می گفت، رجوی نیز هر جا می رفت از«اسلام توحیدی، اسلام راستین وجامعه بی طبقه ی توحیدی »دم می زد. بعد هر دوی اینها یاران امام از جمله: هاشمی و دو سید حسینی(شهید بهشتی و آیت الله خامنه ای) را مروج «اسلام ارتجاعی وحامی خرده بورژوا وفئودال» معرفی می کردند. در این میان مردم نتوانستند صداقت وپاکی را از ریا وفریب کاری از هم تشخیص دهند، بناچار مجذوب بنی صدر شدند.او به حمایت و تبلیغات رجوی وسازمان مجاهدین خلق در سرتاسر کشور، 11 میلیون رای آورد. سپس هر دو در کنار هم آن غائله های تاسف بار را ببار آوردند. بعد از کلی خسارت های مادی معنوی وخون دل خوردن های زیاد، چون چهره ی پشت پرده شان آشکار شد ، شبانه با هم از کشور گریختند. در این هنگام مردم وبرخی خواص تازه فهمیدند چه کلاه بزرگی به سرشان رفته است.

باید یک بار دیگر به مکتب وسیره ی بنیانگذار جمهوری اسلامی بر گردیم. در مکتب وسیره ی امام خمینی، اصل اولی در برخورد با افراد، همان «حمل بر صحت وحسن نیت» است که در روایات امامان معصوم (علیهم السلام) نیزبر آن تاکید شده است، اما همین امام امت می فرماید اگر در زمانی ومکانی، شیطنت وریاکاری، مردم فریبی وچاپلوسی شیوع پیدا کرد، آن وقت حمل بر صحت وحسن نیت دیگر معنا ندارد، باید دقت واحتیاط کرد والا از شیادان بازی خواهیم خورد. رعایت این اصل در مسائل فردی وخانوادگی لازم وضروری است ودرعرصه هایی مانند انتخابات ریاست جمهوری ومجلس شورای اسلامی لازم تر وضروری تر به نظر می رسد.

در این میان، مسئولان یک وظیفه مهم دارند ومردم نیز وظیفه ی مهم دیگر. وظیفه ی مسئولان و مدیران ارشد این است که در گزینش زیر مجموعه های خود دقت کنند وتحت تاثیرظواهر افراد قرار نگیرند. مردم نیز که در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری حرف اول وآخر را می زنند، از ظواهر بَزَک کرده وشعارها وحرف های سحرانگیز نامزد ها عبور کنند و در انتخاب اصلح، واقعا دقت وتامل بیشتر نمایند. در غیر این صورت همواره گرفتار تکرار تلخ تاریخی خواهیم شد. امید است انشاءالله در سایه رشد وآگاهی هرچه بیشتر مردم و درایت و تدبیرمسئولین، دست این گونه افراد برای همیشه از عرصه های سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی نظام اسلامی وانقلاب کوتاه شود.

---

 
برای مشاهده بهتر سایت از مرورگر فایرفاکس ، اُپرا و یا گوگل کروم استفاده نمایید