» » شعر زیبایی از صائب

مهرگان
 
 
 

شعر زیبایی از صائب

27 آذر 1390


 

شعر زیبایی از صائب

صائب تبریزی

 

تا به فکر خود فتادم، روزگار از دست رفت

 

تا شدم از کار واقف، وقت کار از دست رفت

 

تا کمر بستم، غبار از کاروان بر جا نبود

 

از کمین تا سر برآوردم، شکار از دست رفت

 

داغ‌های ناامیدی یادگار از خود گذاشت

 

خردهٔ عمرم که چون نقد شرار از دست رفت

 

تا نفس را راست کردم، ریخت اوراق حواس

 

دست تا بر دستسودم، نوبهار از دست رفت


پی به عیب خود نبردم تا بصیرت داشتم

 

خویش را نشناختم، آیینه‌دار از دست رفت


عشق را گفتم بهدست آرم عنان اختیار

تا عنان آمد به دستم، اختیار از دست رفت

 

عمر باقی مانده را صائب به غفلت مگذران

 

تا به کی گویی که روز و روزگار از دست رفت



 



اشعار زیبا

 
برای مشاهده بهتر سایت از مرورگر فایرفاکس ، اُپرا و یا گوگل کروم استفاده نمایید