دینی بودن یک جامعه به کثرت مساجد و برگزاری انبوه مراسم مذهبی نیست.اگر کسی در رفتار اجتماعی و مناسبات انسانی، بر میزان عدل و احسان رفتار نکرد، اگر اهل نماز شب و اعتکاف و مستحبات هم باشد ، هیچیک از اعمال او عبادی و مؤمنانه نیست بلکه یا ریاکارانه و عوامفریبانه است
آیت الله سید عباس حسینی قائم مقامی در سخنان خود در مراسم عزاداری سالار شهیدان (ع) به تشریح معیارهای واقعی دینداری و احتمال یک انحراف بزرگ در جامعه پرداخت که فرازهایی از آن در ادامه می آید:
* یکی از مهمترین آسیب هایی که در جامعه دینی ، پس از پیامبر (ص) و خصوصاً در دوران بنی امیه و در غیبت مَدرَس اهل بیت (ع) رخ داد، جابجایی در معیارهای دینداری بود. آنان برای استفاده ابزاری از دین و بهره برداری از احساسات دینی مردم ، نیازمند چنین تحریفی بودند . در مرحله نخست میان دینداریِ فردی با دینداریِ اجتماعی خلط و جابجایی رخ داد. یعنی مثلا عدالت فردی حاکمان و دولتمردان ، جایگزین عدالت جمعی و اجتماعی آنان گردید.
*وقتی یک جامعه به معیارهای درست دینداری آگاه نباشد و یا دچار دگرگونی و جابجا یی ارزشها و معیارها شود ، در تشخیص دیندار و بی دین ، درست و نادرست ، صالح و ناصالح ، خادم و خائن ، صادق و کاذب ، عادل و ظالم و... دچار خطای استرتژیک می گردد. بطور مثال در چنین جامعه ای ، اخلاق و خصوصیت های فردی و سَبک زندگی شخصی افراد ، چه از نظر منفی و چه از نظر مثبت بصورت تورمی ، مهم و بزرگ نمایانده می شود بگونه ای که کاریزمای ساخته شده از افراد به کلی ، اخلاق و عملکرد جمعی و اجتماعی شان را تحت الشعاع قرارداده و در نتیجه موجب به محاق رفتن عدالت ، حقوق و اخلاق اجتماعی می گردد.
*در حاشیه امن این غفلت و " خواب زدگی " است که کژراهه های انحراف شکل می گیرند.اخلاق و حقوق اجتماعی ، اصلی ترین عنصر هویت بخش هر جامعه ای است و هرعاملی که این عناصر اصلی را به فراموشی ببرد و عناصر فرعی را جایگزین آن نماید ، جامعه را به مسیر فروپاشی می کشاند .
*آسیب بزرگ دیگری که جامعه دینی را تهدید می کند و مدرسه اهل بیت (ع) به جدّ در جهت آگاهی بخشی و درمان آن اقدام نمود " ظاهرگرایی دینی " است ، که دستاورد بزگ مدرسه بنی امیه است.
*چه بسیار افرادی که به ظلم های ریز و درشت اجتماعی آلوده اند و در روابط اجتماعی خود ، روزانه انبوهی از حقوق مردم را ضایع می سازند . ولی چون در زندگی شخصی شان آنها را عادل و یا اهل عبادت می دانیم ، در شایستگی ، دینداری و عدالتشان هرگز تردید نمی کنیم و در نهایت می گوییم که دارای پاره ای ضعف ها و کاستی ها هستند. به دلیل همین خطای معیاری جامعه ، بسا بسیاری از نااهلان و ناشایستگان که بویی از روح وحقیقت دین و ایمان نبرده اند ، در داوری نهایی ، فقط به صرف تظاهر به پاره ای ظواهر دینی ،انسانهایی صالح ، شایسته و دیندار ارزیابی می شوند و بر عِرض و آبروی مردم تسلط می یابند . و اما در مقابل اگر کسی پای بند اخلاق و حقوق اجتماعی باشد ولی در رفتارهای شخصی و عبادی از کاستی ها و ضعف هایی برخوردار باشد ، بسا بی دین و لا ابالی تلقی گردد که نه تنها شایستگی پذیرش هیچ مسولیتی را در جامعه ندارد بلکه باید از پاره ای حقوق اجتماعی هم محروم شود!
* آیا در این صورت نباید برای چنین جامعه ای نگران بود که نسخه سعادت و رهایی را گُم کرده و در معرض فروپاشی اخلاقی قرار دارد؟! با مراجعه به آموزه های اهل بیت (ع) به وضوح در می یابیم که آن بزرگواران بیش و پیش از آنکه مردم را با احکام و رفتار های دینی آشنا سازند ، معیارها و شاخص های دینداری و بی دینی را به آنان آموزش می دادند. چرا که بدون شناخت ملاکها و معیارهای دینداری ، ممکن است با وجود آنکه جامعه از ظواهر دینی إشباع می شود اما در سراشیبی سقوط و فروپاشی اخلاقی قرار گیرد و آن ظواهر دینی نه تنها هیچ سودی نمی بخشد بلکه موجب خواب زدگی و غفلتی می شود که در حاشیه امن آن ، بر سرعت این فروپاشی افزوده می گردد. رواج بی عدالتی و بی اخلاقی در هرجامعه ای ، خطر زوال و فروپاشی را بدنبال دارد ولی رواج ظلم ، بی عدالتی ، دروغ ، تهمت ، افترا، ، بی عاطفگی ، خشونت و شقاوت ، در حالیکه هم زمان ظواهر دینی از سر و روی جامعه سرازیر است ، نشانه خطری بس بزرگ و نهفته در بطن جامعه است که اگر اصلاح نگردد ، به یقین بصورت انفجاری و با قدرت تخریبی بیشتری ظهور خواهد کرد.
* اینکه در زیارت اربعین امام حسین (ع) می خوانیم که خون مقدس آن حضرت برای رهایی بندگان خدا از جهالت و گمراهی بر زمین ریخت ، اشاره به همین غفلت ها و خواب زدگی هاست. از نگاه اهل بیت (ع) ، دیندار بودن یک فرد به نماز و روزه و حج و اعتکاف و شرکت در مراسم مذهبی وعزاداری و ... نیست. و دینی بودن یک جامعه نیز به کثرت مساجد و برگزاری جمعه و جماعت و برگزاری انبوه مراسم مذهبی نمی باشد . اینها همه بسیار مهم ، ضروری و ارزشمندند و در اهمیت شان همین بس که از لوازم وعناصر ایمان بشمار می آیند ولی ارزش هر پدیده ای در غایت و اثری است که ایجاد می کند.
* اگر کسی در رفتار اجتماعی و مناسبات انسانی ، به تعبیر قرآن کریم ، بر میزان عدل و احسان رفتار کرد می توان فهمید که نماز و روزه او مؤمنانه و حقیقی است و در غیر این صورت اگر اهل نماز شب و اعتکاف و انجام مستحبات هم که باشد ، هیچیک از اعمال او عبادی و مؤمنانه نیست بلکه یا ریاکارانه و عوامفریبانه است و یا به فرموده امام صادق (ع) " اعتیادی " است . یعنی به انجام این اعمال معتاد شده ، بطوریکه اگر یک روز این اعمالِ به ظاهر عبادی را ترک کند ، اعصاب و روان او دچار اختلال می شود. آنان نیز که روزگاری از سر بی خبری و جهالت ، دین را " افیون " جامعه می نامیدند ، دقیقاً دچار همین خطای استراتژیک و معیاری بودند و درک درستی از عناصر اصلی دینداری نداشتند. ایمان دینی ، باور به حقیقت را در انسان مؤمن و دیندار برمی انگیزد و تعمیق می بخشد و متناسب با رشد ایمان ، بر قدرت انسان برای تولید خیر و عمل صالح افزوده می شود .