» وقتی جامعه پر از ظواهر دینی إست، اما در سراشیبی فروپاشی اخلاقی!

مهرگان
 
 
 

وقتی جامعه پر از ظواهر دینی إست، اما در سراشیبی فروپاشی اخلاقی!

23 دی 1391

 

وقتی جامعه پر از ظواهر دینی إست، اما در سراشیبی فروپاشی اخلاقی!



دینی بودن یک جامعه به کثرت مساجد و برگزاری انبوه مراسم مذهبی نیست.اگر کسی در رفتار اجتماعی و مناسبات انسانی، بر میزان عدل و احسان رفتار نکرد، اگر اهل نماز شب و اعتکاف و مستحبات هم باشد ، هیچیک از اعمال او عبادی و مؤمنانه نیست بلکه یا ریاکارانه و عوامفریبانه است
آیت الله سید عباس حسینی قائم مقامی در سخنان خود در مراسم عزاداری سالار شهیدان (ع) به تشریح معیارهای واقعی دینداری و احتمال یک انحراف بزرگ در جامعه پرداخت که فرازهایی از آن در ادامه می آید:

* یکی از مهمترین آسیب هایی که در جامعه دینی ، پس از پیامبر (ص) و خصوصاً در دوران بنی امیه و در غیبت مَدرَس اهل بیت (ع) رخ داد، جابجایی در معیارهای دینداری بود. آنان برای استفاده ابزاری از دین و بهره برداری از احساسات دینی مردم ، نیازمند چنین تحریفی بودند . در مرحله نخست میان دینداریِ فردی با دینداریِ اجتماعی خلط و جابجایی رخ داد. یعنی مثلا عدالت فردی حاکمان و دولتمردان ، جایگزین عدالت جمعی و اجتماعی آنان گردید.

*وقتی یک جامعه به معیارهای درست دینداری آگاه نباشد و یا دچار دگرگونی و جابجا یی ارزشها و معیارها شود ، در تشخیص دیندار و بی دین ، درست و نادرست ، صالح و ناصالح ، خادم و خائن ، صادق و کاذب ، عادل و ظالم و... دچار خطای استرتژیک می گردد. بطور مثال در چنین جامعه ای ، اخلاق و خصوصیت های فردی و سَبک زندگی شخصی افراد ، چه از نظر منفی و چه از نظر مثبت بصورت تورمی ، مهم و بزرگ نمایانده می شود بگونه ای که کاریزمای ساخته شده از افراد به کلی ، اخلاق و عملکرد جمعی و اجتماعی شان را تحت الشعاع قرارداده و در نتیجه موجب به محاق رفتن عدالت ، حقوق و اخلاق اجتماعی می گردد.

*در حاشیه امن این غفلت و " خواب زدگی " است که کژراهه های انحراف شکل می گیرند.اخلاق و حقوق اجتماعی ، اصلی ترین عنصر هویت بخش هر جامعه ای است و هرعاملی که این عناصر اصلی را به فراموشی ببرد و عناصر فرعی را جایگزین آن نماید ، جامعه را به مسیر فروپاشی می کشاند .

*آسیب بزرگ دیگری که جامعه دینی را تهدید می کند و مدرسه اهل بیت (ع) به جدّ در جهت آگاهی بخشی و درمان آن اقدام نمود " ظاهرگرایی دینی " است ، که دستاورد بزگ مدرسه بنی امیه است.

*چه بسیار افرادی که به ظلم های ریز و درشت اجتماعی آلوده اند و در روابط اجتماعی خود ، روزانه انبوهی از حقوق مردم را ضایع می سازند . ولی چون در زندگی شخصی شان آنها را عادل و یا اهل عبادت می دانیم ، در شایستگی ، دینداری و عدالتشان هرگز تردید نمی کنیم و در نهایت می گوییم که دارای پاره ای ضعف ها و کاستی ها هستند. به دلیل همین خطای معیاری جامعه ، بسا بسیاری از نااهلان و ناشایستگان که بویی از روح وحقیقت دین و ایمان نبرده اند ، در داوری نهایی ، فقط به صرف تظاهر به پاره ای ظواهر دینی ،انسانهایی صالح ، شایسته و دیندار ارزیابی می شوند و بر عِرض و آبروی مردم تسلط می یابند . و اما در مقابل اگر کسی پای بند اخلاق و حقوق اجتماعی باشد ولی در رفتارهای شخصی و عبادی از کاستی ها و ضعف هایی برخوردار باشد ، بسا بی دین و لا ابالی تلقی گردد که نه تنها شایستگی پذیرش هیچ مسولیتی را در جامعه ندارد بلکه باید از پاره ای حقوق اجتماعی هم محروم شود!

* آیا در این صورت نباید برای چنین جامعه ای نگران بود که نسخه سعادت و رهایی را گُم کرده و در معرض فروپاشی اخلاقی قرار دارد؟! با مراجعه به آموزه های اهل بیت (ع) به وضوح در می یابیم که آن بزرگواران بیش و پیش از آنکه مردم را با احکام و رفتار های دینی آشنا سازند ، معیارها و شاخص های دینداری و بی دینی را به آنان آموزش می دادند. چرا که بدون شناخت ملاکها و معیارهای دینداری ، ممکن است با وجود آنکه جامعه از ظواهر دینی إشباع می شود اما در سراشیبی سقوط و فروپاشی اخلاقی قرار گیرد و آن ظواهر دینی نه تنها هیچ سودی نمی بخشد بلکه موجب خواب زدگی و غفلتی می شود که در حاشیه امن آن ، بر سرعت این فروپاشی افزوده می گردد. رواج بی عدالتی و بی اخلاقی در هرجامعه ای ، خطر زوال و فروپاشی را بدنبال دارد ولی رواج ظلم ، بی عدالتی ، دروغ ، تهمت ، افترا، ، بی عاطفگی ، خشونت و شقاوت ، در حالیکه هم زمان ظواهر دینی از سر و روی جامعه سرازیر است ، نشانه خطری بس بزرگ و نهفته در بطن جامعه است که اگر اصلاح نگردد ، به یقین بصورت انفجاری و با قدرت تخریبی بیشتری ظهور خواهد کرد.

* اینکه در زیارت اربعین امام حسین (ع) می خوانیم که خون مقدس آن حضرت برای رهایی بندگان خدا از جهالت و گمراهی بر زمین ریخت ، اشاره به همین غفلت ها و خواب زدگی هاست. از نگاه اهل بیت (ع) ، دیندار بودن یک فرد به نماز و روزه و حج و اعتکاف و شرکت در مراسم مذهبی وعزاداری و ... نیست. و دینی بودن یک جامعه نیز به کثرت مساجد و برگزاری جمعه و جماعت و برگزاری انبوه مراسم مذهبی نمی باشد . اینها همه بسیار مهم ، ضروری و ارزشمندند و در اهمیت شان همین بس که از لوازم وعناصر ایمان بشمار می آیند ولی ارزش هر پدیده ای در غایت و اثری است که ایجاد می کند.

* اگر کسی در رفتار اجتماعی و مناسبات انسانی ، به تعبیر قرآن کریم ، بر میزان عدل و احسان رفتار کرد می توان فهمید که نماز و روزه او مؤمنانه و حقیقی است و در غیر این صورت اگر اهل نماز شب و اعتکاف و انجام مستحبات هم که باشد ، هیچیک از اعمال او عبادی و مؤمنانه نیست بلکه یا ریاکارانه و عوامفریبانه است و یا به فرموده امام صادق (ع) " اعتیادی " است . یعنی به انجام این اعمال معتاد شده ، بطوریکه اگر یک روز این اعمالِ به ظاهر عبادی را ترک کند ، اعصاب و روان او دچار اختلال می شود. آنان نیز که روزگاری از سر بی خبری و جهالت ، دین را " افیون " جامعه می نامیدند ، دقیقاً دچار همین خطای استراتژیک و معیاری بودند و درک درستی از عناصر اصلی دینداری نداشتند. ایمان دینی ، باور به حقیقت را در انسان مؤمن و دیندار برمی انگیزد و تعمیق می بخشد و متناسب با رشد ایمان ، بر قدرت انسان برای تولید خیر و عمل صالح افزوده می شود .




---

 
برای مشاهده بهتر سایت از مرورگر فایرفاکس ، اُپرا و یا گوگل کروم استفاده نمایید