ابن روزها که بازارهای جولانگاه اجناس بنجل چینی شده اشکالی ندارد اگر یک داستان چینی اما نسبتا جالب را هم بخوانیم
خوش شانسی؟ بد شانسی ؟ کسی چه میداند ؟
یک داستان قدیمی چینی هست که میگوید:
پیرمردی اسبی داشت و با آن اسب زمینش را شخم میزد. روزی آن اسب از دست پیرمرد فرار کرد و در صحرا گم شد.
همسایگان برای ابراز همدردی با پیرمرد، به نزد او آمدند و گفتند: عجب بد شانسیای آوردی.