» » آمدم مست و سراسيمه و حيران رفتم

مهرگان
 
 
 

آمدم مست و سراسيمه و حيران رفتم

9 مرداد 1392

قصیده بسیار زیبایی از ديوان عرفي شيرازي


از در دوست چه گويم به چه عنوان رفتم                 همه شوق آمده بودم همه حرمان رفتم
بس بديوار زدم سر،که در اين کوچه تنگ            آمدم مست و سراسيمه و حيران رفتم
رفتم از کوي تو لب تشنه بگلگون سرشک           نيک رفتم که نه افتان و نه خيزان رفتم
رفتم آهسته ولي صاحب دل مي داند               که دل آشوب تر از زلف عروسان رفتم
آمدم نغمه گشا از لب اميد وز يأس                 در رگ و ريشه دل دوخته دندان رفتم
آمدم صبحدم و شام برفتم ، بشنو                  که چسان آمدم اينجا ، بچه عنوان رفتم

 

بقیه شعر در ادامه مطلب

اشعار زیبا

 
 
برای مشاهده بهتر سایت از مرورگر فایرفاکس ، اُپرا و یا گوگل کروم استفاده نمایید