مهرگان
 
 
 

نوشته های جالب پشت اتوبوسها و کامیونهای جاده ایی

3 تیر 1392

در خیابان و جاده ها وقتی پشت سر کامیون یا اتوبوسی حرکت می کنیم نوشته هایی را می بینیم که حکایت از روحیه و نگاه راننده آن به دنیا و اطرافیانش دارد جملات زیر تعدادی از آنها را برای اطلاع می بینیم .

سنگ بد گوهر اگر کاسه زرین شکند   قیمت سنگ نیفزاید و زر کم نشود
از عشق تو لیلی، رفتم زیر تریلی
ببند پنجره را رخ بپوش   می‌ترسم که چشم شور ستاره تو را نظر بزند
دلم دادم بری باهاش حال کنی  نه که بری جیگرکی بازکنی
قوری ز قلم، قلم ز قوری     تو عشق منی گوگوری مگوری
نمى‌گم سنگه دلت ‎   مى‌دونم تنگه دلت
اگر از عشقت نکنم گریه و زاری به جهنم که مرا دوستم نداری!

نوشته های جالب پشت اتوبوسها و کامیونهای جاده ایی

---

 

داستان جالب چینی

7 اردیبهشت 1392

داستان جالب چینی


ابن روزها که بازارهای جولانگاه اجناس بنجل چینی شده اشکالی ندارد اگر یک داستان چینی اما نسبتا جالب را هم بخوانیم
خوش شانسی؟ بد شانسی ؟  کسی چه می‌داند ؟
یک داستان قدیمی چینی هست که می‌گوید:

پیرمردی اسبی داشت و با آن اسب زمینش را شخم میزد. روزی آن اسب از دست پیرمرد فرار کرد و در صحرا گم شد.
همسایگان برای ابراز همدردی با پیرمرد، به نزد او آمدند و گفتند:  عجب بد شانسی‌ای آوردی.

---

 

نامه ایی جالب به خدا

6 اردیبهشت 1392

نامه ایی جالب به خدا

یک روز کارمند پستی که به نامه هایی که آدرس نامعلوم دارند رسیدگی می کرد متوجه نامه ای شد که روی پاکت آن با خطی لرزان نوشته شده بود نامه ای به خدا! با خودش فکر کرد بهتر است نامه را باز کرده و بخواند. در نامه این طور نوشته شده بود:
خدای عزیزم؛ بیوه زنی ۸۳ ساله هستم که زندگی ام با حقوق نا چیز باز نشستگی می گذرد. دیروز یک نفر کیف مرا که صد دلار در آن بود دزدید.

---

 
 
برای مشاهده بهتر سایت از مرورگر فایرفاکس ، اُپرا و یا گوگل کروم استفاده نمایید