مدتیه که همه درها به روم بسته شده، از دانشگاه که فارغ التحصیل شدم، کار پیدا نکردم با اینکه می گفتن برای رشته من همه جا کار هست و من از رتبه اولای دانشگاه بودم و درسم خیلی خوب بود! بعد از فارغ التحصیلی، حدود 1 سال پیش شروع به خوندن برای کنکور ارشد کردم اما بعد از یک سال درس خوندن و فشاری که از طرف اطرافیان روی خودم احساس می کردم(همه روم حساب باز کرده بودن)، به خاطر نداشتن تمرکز و مطالعه کافی نه تنها نتیجه خوبی نگرفتم بلکه نتیجه ای گرفتم که باعث شد کلا از ادامه تحصیل منصرف بشم(قبلا همه هدف و برنامه هامو بر اساس قبولی ارشد تنظیم کرده بودم اما ...)! الان دچار هواس پرتی، عدم تمرکز و دقت کافی هستم و خیلی اوقات دچار توهم و خیال پردازی می شم و گاهی دوست دارم فقط بخوابم و رویا ببینم چون در رویا همه چیز رو اونطور که دوست دارم تصور می کنم ولی در واقعیت اینطور نیست! دوست ندارم زیاد از خونه بیرون برم و با دوستان و اطرافیان معاشرت داشته باشم، تفریحی ندارم، هدفی در زندگی ندارم، انگیزه ای برای کار و تلاش ندارم، هر کاری رو که شروع می کنم نیمه رها می کنم و با کوچکترین وقفه ای با ناامیدی کامل از انجامش منصرف می شم، گاهی به شدت احساس خستگی و کمبود انرژی دارم و حتی آرزوی مرگ می کنم، نمی دونم باید چطور بقیه زندگیمو بگذرونم چون واقعا آینده ای برای خودم نمی بینم، اگه بخوام همه این حالات را در یک جمله خلاصه کنم باید بگم در کل احساس پیری و از کارافتادگی می کنم.
خواهش می کنم بگید که چطور باید به این زندگی ادامه بدم؟

پاسخ : باسلام
دوست عزیز ما باید آنقدر مقاوم باشیم و مقاومت رو در خود پرورش بدیم كه با مواجهه بایك یا دو ناكامی امیدمون رو به زندگی از دست ندیم. نگاهت رو تغییر بده. قرار نیست همه وقایع زندگی به خواست ما پیش بره. باید بدونیم كه خدای مهربون خیلی اوقات خیلی وقایع رو به مصلحت ما نمی دونه و ما در این مورد با یقین به خیرخواهی او خوشحال و راضی باشیم. اگر شما در مقطع ارشد قبول نشدید یا كار مورد علاقه را پیدا نكردید دنیا به آخر نرسیده. هزاران راه حل دیگه وجود داره. سعی كنید مشغول به فعالیتی بشید. حالا اگر كمی هم نامرتبط با رشته تون بود اشكال نداره. لازمه در ابتدا كمی سابقه كاری پیدا كنید و در محل كار حضور یابید تا به تدریج پیشرفت كنید. برای قبولی ارشد هم تلاشتون رو بیشتر كنید. پس از عدم تحقق خواسته ها به جای نا امیدی به كشف علل، ضعفها و فاكتورهای این وقفه بپردازید. هیچ می دونید انیشتین برای رسیدن به اختراعش چند و چند هزار بار دست به آزمایش زد و نتیجه دلخواه رو نگرفت. اینقدر جملات منفی رو تكرار نكنید. اصلاً ورق را برگردانید. جور دیگر باید دید.
استارت بزنید و به همه یأس و نا امیدی ها پشت كنید. سعی كنید نسبت به نظر اطرافیان هم بی اعتنا باشید. علاقمندیهاتون رو دنبال كنید.

نقویان:حیا هم چیز خوبی است، با این اختلاسها می‌گویند این دولت پاکترین است !!!!
وی با بیان اینکه تذکر بنده و امثال بنده به جایی نمی رسد گفت: باید بزرگانی که نفوذ کلام دارند و سکوتشان گاهی مضرّ است "تشر" بزنند. این خطیب گفت: مطمئنم اگر امام زمان هم بیاید، برخی حرف خود را می زنند همچنانکه در مقابل حضرت علی هم عده ای گفتند «حرف، حرف ماست». عده ای چنان منجمدالفکر شده اند چاره ای جز سکوت در مقابلشان نیست...وی همچنین تلویحا خواستار عذرخواهی رئیس جمهور از وی شد و گفت: خیلی خراب کرده ای!

حجت الاسلام نقویان گفت: وقتی آقایان با خواهش و تذکر به حرف ها گوش نمی دهند، باید فریاد کشید.........

ترجمه متن:
- برادر به نظر تو زندگی بعد از تولد وجود داره؟ آیا تو به وجود مامان اعتقاد داری؟
- نه من به این چیزا اعتقادی ندارم؛ من یک ملحدم. مگه تو تا حالا مامانو دیدی؟

مترجم و شارح نهج البلاغه به تأکید امام علی(ع) بر رعایت اخلاق در تمام جنبه های زندگی اشاره کرد و گفت: حضرت علی(ع) می دانستند حکومتی که با دروغ برپا شود از آن حکومت صلاح، سامان، راستی و درستی حاصل نخواهد شد، اشتباه ما این است که گمان می‌داریم می‌توانیم دروغ گوییم، ناراستی، پیمان شکنی و جنایت کنیم و ماحصل آن خوبی باشد. در واقع نتیجه حقه بازی و دروغگویی، زندگی اخلاقی نخواهد بود؛ از این رو امیرمؤمنان هرگز حاضر به دروغگویی یا زیر پا گذاشتن هیچ یک از جنبه های اخلاقی نبودند.

دکتر مصطفی دلشاد تهرانی، استاد دانشگاه علوم حدیث در گفت‌ وگو با خبرنگار شفقنا(پایگاه بین‌المللی همکاری‌های خبری شیعه)، نگاه و اعتباری که امیرمؤمنان برای اخلاق قائل بود و همچنین جایگاه اخلاق در تمام جنبه های زندگی حضرت علی (ع) را مورد بررسی قرار داد و گفت: اگر همه مطالب و راه و رسم حضرت علی(ع) را بررسی کنیم، بسیار روشن است که اخلاق اصل زندگی امام (ع) است و آن چیزی که در زندگی بیش از همه باید بر آن پای فشرد و به هیچ وجه زیر پا نگذاشت و تحت تأثیر هیچ شرایطی تغییر نداد، "اخلاق" است...............

برنده می گوید مشکل است ، اما ممکن
و بازنده می گوید ممکن است ، اما مشکل . . .
..........................................................................

آن اندازه که ما خود را فریب می دهیم و گمراه می کنیم، هیچ دشمنی نمی تواند . .

..........................................................................

بقیه در ادامه مطلب

محمد رضا غلامی

این مسئله که عدالت چیست، شاید چندان احتیاج به تعریف نداشته باشد. افراد بشر کم و بیش ظلم را می شناسند، تبعیض را می شناسند. عدالت نقطه مقابل ظلم است، نقطه مقابل تبعیض است و به عبارت دیگر؛ افراد بشر در دنیا به حسب خلقت خودشان و به حسب فعالیتهایی که می کنند و استعدادهایی که از خود نشان می دهند، استحقاقهایی پیدا می کنند. عدالت عبارت است از اینکه آن استحقاق و آن حقی که هر بشری به موجب خلقت خودش و به موجب کار و فعالیت خودش به دست آورده است، به او داده شود.